انتظار
خدایا تو آنی توانی به آنی جهانی به نیستی کشانی

 این مرد اسرار شعبده بازها را افشا می کند


اسرار مرد ماسکی رو می شود


اگر جزو علاقه مندان دنیای پرهیجان شعبده و شعبده بازی باشید حتما مرد ماسکی را می شناسید، یا حداقل نامش را شنیده اید؛ همان شعبده بازی که با نقاب و لباس های سیاهش، دنیای شعبده بازی را دگرگون کرد و تابوهای دنیای سحر و جادو را زیر پا گذاشت و ناگفته های این دنیای پر از فریب را برای تماشاچی ها رو کرد. از اولین اجراهای تلویزیونی این شعبده باز اسرارآمیز، این سوال ها در ذهن خیلی ها به وجود آمد که او کیست. از کجا آمده و چه می خواهد؟ اگر شما هم دوست دارید اطلاعات بیشتری از زندگی مرد ماسکی داشته باشید، این گزارش را از دست ندهید ...



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 12 آذر 1390برچسب:,
ارسال توسط علی

راههای کوچک کردن شکم

 

چربی ذخیره شده در شکم یکی از مقاوم ‌ترین و در عین حال هشدار دهنده ‌ترین نوع چربی هاست. افزایش دور کمر آقایان بیش از ۱۰۲ سانتی‌متر و در خانم ها بیشتر از ۸۹ سانتی‌متر منجر به افزایش خطر ابتلا به دیابت وبیماریهای قلبی وعروقی می‌شود (سندرم متابولیک) و به هرحال از لحاظ زیبایی هم یکی از دغدغه‌های افراد محسوب می‌شود.

 



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 12 آذر 1390برچسب:,
ارسال توسط علی

 

 

اسکناس 100 یوروئی

 

درست هنگامی است که همه در یک بدهکاری بسر می برند و هر کدام برمنبای اعتبارشان زندگی را گذران می کنند.

ناگهان، یک مرد بسیار ثروتمندی وارد شهر می شود.
او وارد تنها هتلی که در این ساحل است می شود، اسکناس 100 یوروئی را روی پیشخوان هتل میگذارد
و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود.
 
صاحب هتل اسکناس 100 یوروئی را برمیدارد و در این فاصله می رود و بدهی خودش را به قصاب می پردازد.
قصاب اسکناس 100 یوروئی را برمیدارد و با عجله به مزرعه پرورش خوک می رود و بدهی خود را به او می پردازد.
مزرعه دار، اسکناس 100 یوروئی را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین کننده خوراک دام و سوخت میدهد.
تامین کننده سوخت و خوراک دام برای پرداخت بدهی خود اسکناس 100 یوروئی را با شتاب به داروغه شهر که به او بدهکار بود میبرد.
داروغه اسکناس را با شتاب به هتل می آورد زیرا او به صاحب هتل بدهکار بود چون هنگامیکه دوست خودش
 
را یکشب به هتل آورد اتاق را به اعتبار کرایه کرده بود تا بعدا پولش را بپردازد.
 
حالا هتل دار اسکناس را روی پیشخوان گذاشته است.
در این هنگام توریست ثروتمند پس از بازدید اتاق های هتل برمیگردد و اسکناس 100 یوروئی خود را برمیدارد
 
و می گوید از اتاق ها خوشش نیامد و شهر را ترک می کند.
 
در این پروسه هیچکس صاحب پول نشده است.
ولی بهر حال همه شهروندان در این هنگامه بدهی بهم ندارند همه بدهی هایشان را پرداخته اند و با
یک انتظار خوشبینانه ای به آینده نگاه می کنند.
 
می گویند دولت انگلستان ازآغاز تا کنون در طول دوره موجودیتش، به این نحو معامله می کند!

 

 

پذیرش مشروط!

 

زنی غمگین و افسرده نزد حکیمی آمد و از همسرش گله کرد و گفت: "همسر من خود را مرید و شاگرد مردی می‌داند که ادعا دارد با دنیاهای دیگر در ارتباط است و از آینده خبر دارد. این مرد که الان استاد شوهر من شده هر هفته سکه‌ای طلا از شوهرم می‌ستاند و به او گفته که هر چه زودتر با یک دختر جوان ازدواج کند و بخش زیادی از اموال خود را به این دختر ببخشد! و شوهرم قید همه سال‌هایی را که با هم بوده‌ایم زده است و می‌گوید نمی‌تواند از حرف استادش سرپیچی کند و مجبور است طبق دستورات استاد سراغ زن دوم و جوان برود."

حکیم تبسمی کرد و به زن گفت: "چاره این کار بسیار ساده است. استاد تقلبی که می‌گویی بنده پول و سکه است. چند سکه طلا بردار و با واسطه به استاد قلابی برسان و به او بگو به شوهرت بگوید اوضاع آسمان قمر در عقرب شده و دیگر ازدواج با آن دختر جوان به صلاح او نیست و بهتر است شوهرت نصف ثروتش را به تو ببخشد تا از نفرین زمین و آسمان جان سالم به در برد! ببین چه اتفاقی می‌افتد!"
 
چند روز بعد زن با خوشحالی نزد حکیم آمد و گفت: "ظاهرا سکه‌های طلا کار خودش را کرد. چون شب گذشته شوهرم با عصبانیت نزد من آمد و شروع کرد به بد گفتن و دشنام دادن به استاد تقلبی و گفت که او عقلش را از دست داده و گفته است که اموالش را باید با من که همسرش هستم نصف کنم. بعد هم با قیافه‌ای حق‌به‌جانب گفت که از این به بعد دیگر حرف استاد تقلبی و بی‌خردش را گوش نمی‌کند!"
 
حکیم تبسمی کرد و گفت: "تا بوده همین بوده است. شوهر تو تا موقعی نصایح استاد تقلبی را اطاعت می‌کرد که به نفعش بود. وقتی فهمید اوضاع برگشته و دستورات جدید استاد تعهدآور و پرهزینه شده، بلافاصله از او رویگردان شد و دیگر به سراغش نرفت. همسرت استادش را به طور مشروط پذیرفته بود. این را باید از همان روز اول می‌فهمیدی!"

 

 




تاریخ: شنبه 12 آذر 1390برچسب:,
ارسال توسط علی

 رابطه ی خواب و روابط رناشویی

www.fun.downloadaneh.com | بین خواب شبانه و زندگی زناشویی چه رابطه ای وجود دارد؟

 

 اگر می خواهید زندگی زناشویی خوبی داشته باشید مطمئن شوید که همسرتان به خوبی بخوابد و استراحت کند!

 

 



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 12 آذر 1390برچسب:خواب,زناشویی,روانشناسی,
ارسال توسط علی

اگر پول داشتم ... اگر مشهور بودم ... اگر

«بعدا» قاتل زمان است؛ یكی از آن موانع بی‌شماری كه شما را از مسیر خارج می‌كند و تقریبا شانس موفقیت را از شما می‌گیرد. رژیم‌هایی كه همیشه «فردا» شروع می‌شود و خوشبختی كه «یك روز» از راه می‌رسد، دست شما را می‌بندد. برای غلبه بر این موانع باید اول آن‌ها را بشناسید. درست است كه این موانع زیادند اما برخی از مهم‌ترین‌های‌شان شامل ترس، منفی‌بافی و چیزی است كه ما آن را سندرم «اگر فقط» می‌نامیم، عبارت‌هایی مانند این‌كه «اگر فقط مدرك دانشگاهی داشتم، اگر فقط پول داشتم و...» خبر خوب این‌كه، اگر شما متوجه این موانع شوید می‌توانید آن‌ها را از سر راه بردارید. خب، آیا آماده‌اید دست به كار شوید؟ اجازه دهید با كشف موانع و یافتن‌ راه‌های غلبه بر آن‌ها شروع كنیم.


سندرم اگر فقط

«اگر آن همه پول داشتم، شرایطم خیلی بهتر می‌شد»؛ این جمله و جمله‌هایی مشابه آن در طول روز برای بسیاری از افراد تكرار می‌شود اما تا زمانی كه نجنبید و دست به كار نشوید نمی‌توانید تنها با رویابافی و حسرت به خواسته‌های‌تان  برسید. درصورتی كه ترس مانع شما نیست، شاید گرفتار سندرم «اگر فقط» شده باشید. با خودتان صادق باشید، چقدر برای تماشای تلویزیون، اینترنت و... وقت می‌گذارید؟ آیا آن‌ها در جهت رسیدن به آرزوها هستند؟ حواس‌تان باشد همه كارها را یكجا انجام ندهید. 



وقتی مغزتان جواب نمی‌دهد

تا زمانی كه علائق‌تان را كشف نكنید و هدف‌تان مشخص نشود، مغز شما هنگ است. بهتر است یك هدف پیدا كنید. به شكل سوال و جواب با خود صحبت كنید: «چه چیزی تو را خوشحال، راضی و پرانرژی می‌كند؟» وقتی شما نسبت به هدف اصلی‌تان آگاه باشید هیچ مانعی نمی‌تواند شما را متوقف كند.



ترس

به گفته برایان تریسی، بزرگ‌ترین مشكل بشر در زندگی، ترس است و بهترین چیز در مورد آن این است كه قابل یادگیری است، پس چون قابل یادگیری است می‌توانید آن را از یاد ببرید. بهتر است با این ترس‌ها رو‌به‌رو شوید و با راه‌حل‌های كلیدی، توفان مغزی راه بیندازید. وقتی با مانع ترس مواجه شوید، به راحتی در مسیری قرار می‌گیرید كه اهداف‌تان در آن پیداست.



موانعی كه در دست شما نیست

همان‌طور كه دیدید بسیاری از موانع را شما خودتان ایجاد می‌كنید، اما گاهی‌اوقات موانع خارجی می‌تواند شما را از مسیرتان دور كند. گاهی ممكن است شما در كسب و كار شریك مناسبی انتخاب نكنید. همین كافی است تا با مسائل و مشكلاتی روبه‌رو شوید كه اگر با درایت عمل نكنید، شما را از پا می‌اندازد. آنچه در مقابل این موانع باید درنظر گرفته شود پشتكار است و این‌كه همیشه یك راهی وجود دارد كه شما به آن فكر نكرده‌اید.



از این ویژگی پرهیز كنید

«من نمی‌توانم»، «غیر ممكن است»، «من به اندازه كافی خوب نیستم» «بد نیست» این عبارت‌ها را این طور تغییر بدهید: «من می‌توانم»، «به دست آوردنی است»، «من استعدادش را دارم» تفاوت را می‌بینید؟ قدرت كلمات غیرقابل انكار است



تاریخ: شنبه 12 آذر 1390برچسب:,
ارسال توسط علی
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی

ورود اعضا:

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 42
بازدید ماه : 455
بازدید کل : 142830
تعداد مطالب : 198
تعداد نظرات : 8
تعداد آنلاین : 1



ابزار وبلاگنویسان ابزار وبلاگنویسان p30java